کاش یک قلم جادویی مثل قصه ها داشتم که هر چی رو میکشیدم جون میگرفت و واقعی میشد اون وقت با قلمم رهایی میکشید برای هرچی ترنسه تو قفس تن اسیره
راستی اهای ادمها که دارید تواین لحظه حرفای افکار پریشونم رو میخونید !!!
رهایی چه رنگیه ؟ رهایی رو چه رنگی بزنم؟
اصلا بودن تو تن خودت ،تنی که مطعلق به خودته چه حسی داره؟
حال من حال اون نابینایی که میپرسه دنیا چه رنگیه در حالی که اصلا نمیدونه رنگ چیه !!!
من تو قفس تنی نا تنی زاده شدم سالهاست که محکم به حبس در این تنم
اما محکم به چه جرمی؟ اهای ادمها من یک جرئه رهایی میخوام !!!
اما .
میگن تو این تن بمون برای حفظ ابروی خانواده
میگن باش توی این تن برای این که سنگین نشه نگاه مردم بهت
میگن صبوری کن تا خانواده سرافکنده نشن!!!!
به خدا خیلی سخته وقتی به جرم گناه نکرده اسیری وقتی رهایت یعنی بی ابرویی
رهایی من به کجای کرامت انسانی تو بر میخوره که رهایم اسمش میشه بی ابرویی؟؟؟
یک لحظه خودت رو جای من بذار!!!!!!
امضا ؛فرهاد ترنس تنها که جز خدا کسی رو نداشت
رو ,تو ,رهایی ,تن ,خودت ,لحظه ,خودت رو ,رو جای ,جای من ,تو قفس ,اهای ادمها
درباره این سایت